کد مطلب:315300 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175
شما نگران نباشید، کشتی نجات یافته است
در سال 1330 هجری مولانا سید راحت حسینی بگیوری برای اولین بار به زیارت كربلا رفت. بعد از مشرف شدن به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام جریان بازگشت خود را به هندوستان چنین نقل می كند:
كشتی ما در راه با یك طوفان هراسناكی روبه رو شد، در چهار طرف كشتی آب دریا تلاطم می زد. ناخدا با تأكید تمام دستور داد كه درها و پنجره ها را ببندید. احساس می شد كه هر لحظه كشتی غرق شود.
ناخدا به ما گفت: خدا را بخواهید و به زیارت هر كه رفتید، توسل كنید. من تاكنون چنین طوفانی ندیده ام.
خدا می داند ما در آن شب طوفانی چگونه به سر بردیم و نمی توان آن را بیان كرد.
مولانا در ادامه می گوید: برخی از مسافران سینه زنی و نوحه سرایی می كردند و یا حسین مظلوم، یا ابوالفضل العباس می گفتند و بعضی دیگر آن قدر به سینه زدند كه خسته شده و به خواب رفتند.
در این سفر، حكیم سید ساجد حسین لكهنوی، برادرزاده ی آقای ناصر الملة و محمد میان و رئیس حیدرآباد حشمت علی خان نیز با ما هم سفر بودند.
نزدیك صبح نواب حشمت علی خان در حالی كه چشمانش پر از اشك بود، نزد ما آمد و خوابی كه شب دیده بود، بیان كرد.
[ صفحه 571]
قبل از او محمد میان، خادم آقای ناصر الملة همین خواب را دیده بود كه می گفت: نزدیك سحر بود كه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را در خواب دیدم، حضرتش بر اسبی سوار بود و نیزه ای همراه داشت و به سوی كشتی آمد با آن نیزه كشتی را از غرق شدن نجات داد و فرمود:
شما نگران نباشید، غم مخورید كشتی شما نجات یافته است.
با شنیدن این خواب تمام زایرین نماز شكر خواندند و مجلس امام حسین علیه السلام برپا نمودند و كشتی سالم به بندر كراچی رسید و ما از كشتی پیاده شدیم.
كشتی ما در راه با یك طوفان هراسناكی روبه رو شد، در چهار طرف كشتی آب دریا تلاطم می زد. ناخدا با تأكید تمام دستور داد كه درها و پنجره ها را ببندید. احساس می شد كه هر لحظه كشتی غرق شود.
ناخدا به ما گفت: خدا را بخواهید و به زیارت هر كه رفتید، توسل كنید. من تاكنون چنین طوفانی ندیده ام.
خدا می داند ما در آن شب طوفانی چگونه به سر بردیم و نمی توان آن را بیان كرد.
مولانا در ادامه می گوید: برخی از مسافران سینه زنی و نوحه سرایی می كردند و یا حسین مظلوم، یا ابوالفضل العباس می گفتند و بعضی دیگر آن قدر به سینه زدند كه خسته شده و به خواب رفتند.
در این سفر، حكیم سید ساجد حسین لكهنوی، برادرزاده ی آقای ناصر الملة و محمد میان و رئیس حیدرآباد حشمت علی خان نیز با ما هم سفر بودند.
نزدیك صبح نواب حشمت علی خان در حالی كه چشمانش پر از اشك بود، نزد ما آمد و خوابی كه شب دیده بود، بیان كرد.
[ صفحه 571]
قبل از او محمد میان، خادم آقای ناصر الملة همین خواب را دیده بود كه می گفت: نزدیك سحر بود كه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را در خواب دیدم، حضرتش بر اسبی سوار بود و نیزه ای همراه داشت و به سوی كشتی آمد با آن نیزه كشتی را از غرق شدن نجات داد و فرمود:
شما نگران نباشید، غم مخورید كشتی شما نجات یافته است.
با شنیدن این خواب تمام زایرین نماز شكر خواندند و مجلس امام حسین علیه السلام برپا نمودند و كشتی سالم به بندر كراچی رسید و ما از كشتی پیاده شدیم.